آسو

ساخت وبلاگ

هوا که آرام شد به خوشحالی هایمان فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که دنیا  جای عجیبی است،هیچ چیز قابل پیش بینی نیست و در عین حال همه چیز قابل پیش بینی است.مدام میدومی و میدوی و گاهی میرسی و گاهی هم نمیرسی...در بین راه زمین میخوری و بلندت میکنند...امیدوار میشوی و ناامید میشوی...پر و خالی میشوی...با آدم هایی روبه رو میشوی...که هیچ کدامشان شبیه هم نیستند و دقیقا شبیه هم هستند،دنیا مکان عجیبی است...پر از تعادل است و تعادلی ندارد... آسو...ادامه مطلب
ما را در سایت آسو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9ta-asoo1 بازدید : 18 تاريخ : چهارشنبه 28 دی 1401 ساعت: 16:21

یکی از چیزهایی است که بعد از تمام شدن مدرسه ها فکرم را مشغول کرده است نامه نوشتن است..برای کسانی که دوستشان دارم...ما خاطره های مشترک زیادی داریم که حالمان از مرورش خوب می شود..عکس های خوبی هم داریم..خوب که نه از آن حرفه ای ها..از آن ها که همه مان در آن زشت ترین افتاده ایم..و عموما من در حال خندیدن مثل گراز هستم!اما آن ها رو دوست دارم آن ها واقعی ترین و دلچسب ترین عکس های من محسوب می شوند..سلفی هایی که با هم گرفته ایم و من زشت ترینم را دوست دارم..خی لی شب ها فولدر را باز میکنم و ساعت ها خیره میشوم به سلفی های کاخ گلستان...به شب های مشهد..لعنت ! حقیقتش این است که این روزها بیشتر از هر حسی میترس آسو...ادامه مطلب
ما را در سایت آسو دنبال می کنید

برچسب : خوبم,اما,مثل,عکس,دسته,جمعی,مان,روی,دربِ,باب,الرضا, نویسنده : 9ta-asoo1 بازدید : 94 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 1:49

میگه کاش بودیم با هم..میگم آره کاش بودی..دیگه همه چیز از کاش گذشته.آره نیلو میخوام بگم دیگه باید واقعی بشی..واقعی تر از این..باید جریان داشته باشی نو زندگیم..چون قراره خی لی کارها بکنیم.و من تنهام.این روزا تنها تر از همیشه و کسی نمونده پیشم.باید باشی..کاش نزدیک بودی..یعنی میخوام بگم سخته تنهایی..تفریحاتت خلاصه میشه تو حرف زدن و کسی نیست..یعنی نه که کسی نباشه اون کسی که باید باشه نیست..اونی که بیاد و راه برید و حرف بزنید نیست..اون ماشین قدیمیه که کنار خیابون پارکه..هر بار میبینمش یادِ تو می افتم..نه تنها یادِ‌تو بلکه یاد همه آلزایمری ها..و نمیدونم چرا همش خودمونو توش تصور میکنم که داریم میریم ش آسو...ادامه مطلب
ما را در سایت آسو دنبال می کنید

برچسب : میخوام,بگم,تنهایی,سخته, نویسنده : 9ta-asoo1 بازدید : 98 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 1:49

کجایین الان که باید باشین؟ الان که هیچ کس نیست کدوم گوری رفتین؟فقط دیگه برنگردین اگه رفتین دیگه برنگردین..نمیخوام باشید..اینجوری زندگی کردن خی لی قشنگ تر از اینه که که باشید و ببینید و هیچ حرکتی مزمید.نه من بداخلاق نیستم..تحمل میکنم..تحملمیکنم و لبخند میزنم و خودمو سازگار میکنم اما اگه بخواید دورم بزنید دیگه نگاهتونم نیفته بهم.چون جوری ازتون متنفر میشم که دیگه راه بازگشت نذاره..یه انقدره شعور داشته باشید بپرسید چته..نه بیشعور نیستم..احمقم نیستم فازمم غم نیست من خی لی خوش اخلاقم مشکل از همتونه ..که عین مجسمه وایستادید و هیچ کاری نمیکنتید..از این نقطه به بعد دیگه خودمم هیچ کاری نمیکنم..به درک بذ آسو...ادامه مطلب
ما را در سایت آسو دنبال می کنید

برچسب : تموم,میشه, نویسنده : 9ta-asoo1 بازدید : 94 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 1:49

دچار خودسانسوری شدید شدم..و این تقصیر آدمای اطرافمه.
سَـنـجـاق شـده بـه: من یک مردادی ام, غمـنامه, مَن مَنَم
+ نوشته شده در  شنبه بیست و سوم بهمن ۱۳۹۵ساعت 23:22  توسط آسـو نِویـس  | 
آسو...
ما را در سایت آسو دنبال می کنید

برچسب : خودسانسوری, نویسنده : 9ta-asoo1 بازدید : 75 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 1:49

هوا که آرام شد به خوشحالی هایمان فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که دنیا جای عجیبی است،هیچ چیز قابل پیش بینی نیست و در عین حال همه چیز قابل پیش بینی است.
مدام میدومی و میدوی و گاهی میرسی و گاهی هم نمیرسی...در بین راه زمین میخوری و بلندت میکنند...امیدوار میشوی و ناامید میشوی...پر و خالی میشوی...
با آدم هایی روبه رو میشوی...که هیچ کدامشان شبیه هم نیستند و دقیقا شبیه هم هستند،دنیا مکان عجیبی است...پر از تعادل است و تعادلی ندارد...

آسو...
ما را در سایت آسو دنبال می کنید

برچسب : اگه,نباشین, نویسنده : 9ta-asoo1 بازدید : 75 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 1:49

این روزا که تو راهرو میبینمت با خودم میگم چه خوب شد که قبول نکردن تو بری...

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و دوم اسفند ۱۳۹۵ساعت 0:8  توسط آسـو نِویـس  | 
آسو...
ما را در سایت آسو دنبال می کنید

برچسب : چندتا,خوبی؟, نویسنده : 9ta-asoo1 بازدید : 80 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 1:49

خواب دیدم دستم را زیر سرش گذاشته ام و با احتیاط جا به جایش می کنم..چشم هایش را به چشم هایم دوخته بود..همه جا سرد بود..سنگین شده بود..توان تکان دادنش را نداشتم ..یک دستم را تکیه قرار دادم و سرش را به سینه ام چسباندم..باران آمد ..آن قدر شدید و زیاد که نمی توانستم صحبت کنم..همه می دویدند و فرار می کردند..کمک میخواستم و کسی نبود..رهایش کردم ..چشم هایش را باز نمی کرد..درد می کشید..گریه می کردم..زار میزدم .. تا چند ساعت بعد این خواب در جایم مچاله شده بودم و از ترس به خودم میلرزیدم..گرمای وجودش در سینه ام جا مانده است! سَـنـجـاق شـده بـه: چگونه پر کشد خیالِ واژه بی تو آسو...ادامه مطلب
ما را در سایت آسو دنبال می کنید

برچسب : گرمایِ,آغوشش, نویسنده : 9ta-asoo1 بازدید : 87 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 1:49

 با من تماس گرفت و گفت میترسم انتخاب کنم...ویژگی های آدم درست چیه؟ بهش گفتم به نظرم آدمای خوب تنها از رو شعورشونه که مشخص میشن...به سواد و تحصیلات و این که نظرش تو این چیز چیه نگاه نکن...همه اینا بستگی به شعورش داره...اگه آدم،آدم با شعوری باشه،میره تحصیلات عالیه هم میگیره...کتابم میخونه ...رفتاراشم کنترل میکنه...آدمی که احترام میذاره به نظر طرف مقابلش واسه خاطر شعورشه. آدمی که بتونه تو هر شرایطی تصمیم درست بگیره شعور داره و اگرم نتونست و بعدش فهمیدم و اشتباهشو قبول کرد شعورش میرسه یعنی... آدمی که وقتی ناراحته و از دهنش یه چیزی میپره و نمیتونه کنترل کنه اونیه آسو...ادامه مطلب
ما را در سایت آسو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9ta-asoo1 بازدید : 92 تاريخ : يکشنبه 18 مهر 1395 ساعت: 23:07

  پرده را کنار میزنم و با یک گیره به گوشه پنجره وصلش میکنم... پنجره را باز میکنم هوای خنک صبح جمعه کل خانه را در بر میگیرد..گلدان های رنگارنگی که خی لی وقت است پشت پنجره مهمان خانه ام شده اند را آب می دهم ..آهنگ را پلی میکنم.چاوشی شروع می کند به خواندن:"جان من است او..."دو تخم مرغ..کمی آرد..شیر و همه وسایل را با هم ترکیب میکنم وقتی که آماده شد آنها را در قالب کیک میگذارم .."مثل ندارد باغ امیدش"فر را روشن میکنم و قالب کیک را با احتیاط داخلش میبرم.دامن گلداری که مرا شبیه دخترهای زیبای شمال می کند را تنم می کنم ...با یک پیرهن ساده فیروزه ای که آستین های بلندش همیشه مان آسو...ادامه مطلب
ما را در سایت آسو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9ta-asoo1 بازدید : 94 تاريخ : يکشنبه 18 مهر 1395 ساعت: 23:07